دختری که خودش را گم کرد

ساخت وبلاگ
تو دنياي سردم به تو فكر كردم ...

 

 

دختری که خودش را گم کرد...
ما را در سایت دختری که خودش را گم کرد دنبال می کنید

برچسب : به تو فكر كردم چاوشي,به تو فكر كردم محسن چاوشي,به تو فكر كردم,به تو فكر كردم دوباره دوباره,به تو فكر كردم كه بارون بباره,به تو فكر كردم چاوشی,به تو فکر دوباره دوباره,به تو فکر دوباره دوباره,دانلود,به تو فکر از چاوشی,به تو فکر از محسن چاوشی, نویسنده : speciallyo بازدید : 253 تاريخ : چهارشنبه 24 شهريور 1395 ساعت: 5:00

ميخاستم بيام باز گله كنم از ﺍﺩﻣﻬﺎ  ادمهايي كه ميزارن و ميرن يهويي ادمهايي كه نه تنها ميزارن و ميرن كه قبلش فاتحه ات را هم مي خوانند بعد از مدتي هم بر ميگردند و أنگار نه انگارند!  انگشت اشاره ام را از طرف انها ميگيرم و خودم را نشانه ميرم! خود لعنتي ام را! بله! خودِ خودِ خودم را مقصر اصلي خودم هستم. مني كه به ﺍﺩﻣﻬﺎ زيادي نزديك ميشوم. مني كه زيادي روي ﺍﺩﻣﻬﺎ حساب مي كنم! اخرش اين ميشود كه در بعضي از اين روابط شكست خورده بيرون مي ايم. البته خيلي وقت است كه حد و اندازه همه روابطم را نگه ميدارم. از اخرين لطمه اي كه خوردم بيشتر از يكسال ميگذرد! اين زخم هايي ه دختری که خودش را گم کرد...
ما را در سایت دختری که خودش را گم کرد دنبال می کنید

برچسب : لكه سياه روي ناخن,لكه سياه روي زبان,لكه سياه روي دندان,لكه سياه روي لثه,لكه سياه روي پوست,لكه سياه روي كاكتوس,لكه سياه روي بيني,لکه سیاه روی لب,لکه سیاه روی بینی,لکه سیاه روی سفیدی چشم, نویسنده : speciallyo بازدید : 103 تاريخ : چهارشنبه 24 شهريور 1395 ساعت: 5:00

تا مياد دلم براي خودم بسوزه، يك تو دهني ميزنم به خودم.
دل سوختن نداريم! انتخاب كردي ، خواستي ، بايد پاش وايسي!
اگه هم طاقتت تموم شده ، شرايط و تغيير بده
براي خودت دل نسوزون
اون روزي كه خودت و به در و ديوار ميزدي بايد فكر اين روزا رو هم ميكردي...

پ.ن : هميشه همينه 

شهريور بايد تلخ باشه ... تلخ بشه... و چقدر من ساده لوحم كه يكسال را براي رسيدن شهريور چشم به راه ام:|

دختری که خودش را گم کرد...
ما را در سایت دختری که خودش را گم کرد دنبال می کنید

برچسب : شهريور,شهريور عاشق انار بود,شهريور ماهي ها,شهريوري ها,شهريوري,شهريور ماه,شهريور به ميلادي,شهريور متولدين,شهريور مرد,شهريور باراني من, نویسنده : speciallyo بازدید : 207 تاريخ : چهارشنبه 24 شهريور 1395 ساعت: 5:00

به همين زودي ٢٦ ساله شدم... پ.ن: صبح چهارشنبه خيلي زيبا شروع شد ! پر از نور ،  ظهرش كلاس زبان ترم ٤٠٥ شعبه وكيل اباد  با اقاي داوود خويي ، نسترن و الاله كه ويزاي كاناداشون اومده  ارزو خانم دكتر كلاس كه قرار تا اخر اين ماه براش أز انگليس خواستگار بياد و بره لندن هماي چشم رنگي ، چادري، دانشجوي ارشد !  و زهرا ي ١٨ ساله كه به زودي قراره خاله بشه.  شبش خونه پدر و مادر عين. ٦ بيدار شدم، دوش گرفتم، از سيب كيك خريديم با شمع ٢٦! پيش به سوي خونه شون. اصلا دوست نداشتم برم. اصلا از تولد بيزار بودم.به نظرم يه تولد زوري داشت برگزار ميشد. لحظه شماري ميكردم كه تموم شه. عاطفه با دختری که خودش را گم کرد...
ما را در سایت دختری که خودش را گم کرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : speciallyo بازدید : 256 تاريخ : چهارشنبه 24 شهريور 1395 ساعت: 5:00